معرفت نفس از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی

thesis
abstract

یکی از مباحث مهم در گستره عرفان عملی «معرفت شهودی نفس» می باشد. منظور از «معرفت» در عنوان مذکور شناختِ حضوری نفس به خود و مراتب مثالی و عقلی و فرا عقلی خود می باشد. این معرفت حضوری و شهودی در مرتبه کامل تری از سنخ «علمِ به علم» و التفات و توجه حضوری به حضور مراتب نفس نزد خویش می باشد. در این رساله نخست دیدگاه صدر المتألّهین پیرامون «معرفت نفس» و مراتب آن بازپژوهی و بررسی شده است؛ سپس دیدگاه عرفان اسلامی مطرح شده و میان آن دو مقایسه و تطبیقی صورت گرفته است. ملاصدرا در پرتو مبانی و بنیان های حکمت متعالیه همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس، تجرد مثالی و عقلی و فراعقلی نفس، اتحاد عاقل به معقول، حرکت جوهری نفس، به تبیین نظری معرفت نفس می پردازد و تصریح می نماید که معرفت حضوری به نفس و مراتب آن جز در پرتو سلوک و مجاهدت و مراقبت و ذکر و فکر امکان پذیر نیست. او انسان را نمونه کاملی از جهان تکوین دانسته و معتقد به تطابق انسان به عنوان جهان صغیر و عالم هستی به عنوان جهان کبیر می باشد؛ همه عوالم و مراتب هستی اعم از مادی و مثالی و عقلی و فراعقلی در انسان گنجانده شده است، برخی از آنها در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده و برخی از آن مراتب به صورت بالقوه و استعداد است و بایستی در پرتو حرکت جوهری نفس و مجاهدت و سلوک عملی و علمی به فعلیت برسد. صدر المتالّهین یک تبیین نظری دیگری از معرفت حضوری نفس ارائه می دهد؛ وی بر این باور است که: الف- از یک سو «علم» در همه اقسام حضوری و حصولی از سنخ وجود بلکه عین وجود است. ب- چنان که جهل به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می شود؛ «علم» نیز به دو قسم «بسیط» و «مرکب» منقسم می گردد. منظور از علم مرکب همان «علمِ به علم» می باشد. ج- موجودات امکانی عین ربط و فقر و وابستگی به خداوند هستند بلکه آنها حیثیّتی جز ربط و فقر به واجب تعالی ندارند. بر این اساس نگاه به موجودات بدون نظر و توجه به مقوّم و هستی بخش آنها نگاهی باطل و غیر واقع بینانه است. بنابراین: از آنجایی که حقیقت و هویت نفس از سنخ علم و آگاهی است و از سوی دیگری چنین نفسی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ سالک می تواند در پرتو مجاهدت علمی و عملی، فقر وجودی خود را شهود کرده و در پرتو آن مقوّم و هستی بخش خود را نیز به شهود بنشیند و این معرفت حضوری از سنخ «علمِ به علم» می باشد؛ نه علم بسیط. عرفان اسلامی نیز با تکیه بر مبانی خاص خود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «تجلّی»، «فناء فی الله» به تبیین نظری «معرفت شهودی نفس» می پردازد. در این نوشتار پس از برجسته نمودن و ایضاح مبانی عرفانی «معرفت نفس» به ذکر دیدگاه ها و نظریات برخی از اهل معرفت همچون «عزّ الدین نسفی»،«أفضل الدین کاشانی»، «ملکی تبریزی»، «علامه طباطبایی» پرداخته شده است. علّت اصلی در مطرح نمودن دیدگاه های این چهار اندیشمند عارف این است که اوّلاً آنها در کتاب های خود موضوع «معرفت شهودی نفس» را به طور ویژه و مبسوط بیان نموده و ابعاد و زوایای دقیق بحث را برجسته و تبیین کرده اند؛ و ثانیاً این بزرگان راه کارهای عملی و سلوکی دستیابی به معرفت نفس و موانع و مراحل موجود در آن را به طور آشکار در اختیار رهپویان آن قرار می دهد. عرفان اسلامی با تکیه بر دو مفهوم کلیدی «مطلق» و «مقیّد» معرفت نفس را تبیین می کند. نفس انسانی تعیّن و مظهر حقیقه الحقایق یا آن وجود مطلق الهی است. معرفت حضوری به نفس در گرو تابش انوار تجلّی حضرت حق بر دل و ضمیر سالک است. تجلّی حقیقت مطلق در نفس سالک مستلزم فنای از قیود و تعیّنات است. سالک در پرتو دریافت نور تجلی بر حسب استعدادش، به مقام فناء فی الله- اعم از فناء فعلی، صفاتی و ذاتی- رسیده و به «بقاء بعد الفناء» دست می یابد. در پایان درسه زمینه؛ «مبانی و مفروضات»، «اصل نظریه»، «پیامدها و آثار»، میان دو دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مقایسه و سنجشی صورت گرفته است. در این رساله نیز به تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت ربّ پرداخته شده و به پنج تقریر از این ملازمه اشاره گردیده است: تقریر«مظهریّت»، «عینیّت»، «مشابهت»، «افتقار»، «اوصاف و خصلت ها». همچنین در ادامه پیامدها و آثار علمی و عملی معرفت نفس و عوامل و موانع دستیابی به آن ذکر گردیده است.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

هبوط و حدوث نفس از دیدگاه حکمت متعالیه

هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیة الحدوث می‌‌باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان می‌گردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می‌گردد. در نهایت، بحث به آنجا می‌رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می‌آید و به بدن تعلق می‌گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می‌باشد که غیر از وجود طبیعی آن است...

full text

هبوط و حدوث نفس از دیدگاه حکمت متعالیه

هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیة الحدوث می باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان می­گردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می گردد. در نهایت، بحث به آنجا می رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می آید و به بدن تعلق می گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می باشد که غیر از وجود طبیعی آن است....

full text

امکان تحصیل معرفت اطلاقی و نفس الامری در حکمت متعالیه

ملاصدرا در قبال مساله امکان تحصیل معرفت اطلاقی و نفس الامری برای نفس دو رویکرد کاملا متفاوت دارد. وی در نگرش عام، بنابر بر مشرب قوم، توانایی نفس انسان در شناخت حقایق اشیاء را مورد تردید قرار می دهد. صدرالمتالهین در نگرش خاص به جهت تاکید بر ماهیت وچودی و کمالی ادراکات نفس و وحدت آنها با نفس در حین ادراک، به ارائه تبیین در این خصوص می پردازد. از دیدگاه صدرا توقف نفس در ادراک ظواهر و اعراض اشیاء ن...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023